حیدر علیحیدر علی، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره
ام البنین ام البنین ، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

وب سایت پسرم حیدر علی جون و دخترم ام البنین جگر بابا

خدای من ،منی که تو کنارش نباشی ،تومنی نمی ارزد.

حیدر علی جون 19/9/92

1392/9/19 14:13
267 بازدید
اشتراک گذاری

 

یامَن اِسمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شَفاء

 بنام خداوند شفا دهنده

پسرم  حیدر علی جون عزیز بابایی(١٩/٩/٩٢)

دقیقا"سه شنبه ساعت یازده ظهر به بعد بودکه سرفه میکردی و حال خوشایندی نداشتی !!! شربت سرفه مادرت بهت

دادوکمی خوب شدی و همانروزساعت 3شب بود که با گریه بیدار شدی و مامانی میخواست بهت شیر بده که تو نمیخوردی و فقط گریه میکردی و همینطور اشک میریختی چشمات قرمز شده بودند من و مامانی ترسیده بودیم که چت شده یکدفه اینطوری شدی ،!!!مامانی به من گفت که بریم پایین پیش مامان بزرگ ،خوب پاشدیم وتورو با پتو پیچوندیم و رفتیم پایین پیش مامان بزرگ،

پیش مامان بزرگ کمی آروم شدی و کمی میخوابیدی و بعد از 10 ،15 دقیقه دوباره شروع به گریه کردن میکردی وتا صبح همینطور سرفه و بینیت میگرفت و سینة خش خش میکرد و کمی هم تب داشته ی صبح شد که من رفتم اداره و مامانی با مامان بزرگ بردنت دکتر که شربت و شیاف به تو داده بود

همچنان گریهات ادامه داشت تا بعد از ظهر نوبت دکتر گرفتم و من و مامانی ساعت 6 بعداز ظهر رفتیم

مطب خانم دکتر عصارزادگان متخصص اطفال ، مطب شلوغ بود و بعد از 20 دقیق ما را صدا کرد رفتیم داخل بعد از سلام و خسته نباشید به دکتر ،دکتر به مامانی گفت بچه رو بزارید روی تخت ،

مامانی تو رو روی تخت گذاشت دکتر میخواست معاینت بکنه که تو شروع به گریه کردن کردی

بعد از معاینه خانم دکتر گفت : برید سونگرافی انجام بدید اورژانسی رفتیم سونگرافی بعد مامانی رفت پیش دکتر عطایی فر متخصص رادیولوژی که تو خیلی گریه کردی و مامانی هم گریه کرد . خلاصه جواب رو گرفتیم و برگشتیم پیشه خانم دکتر ،جواب رو بهش دادیم گفت خدا رو شکر که مشکلی ندارد و فقط گوشاش عفونت کرده و کمی ریه هاش،

خب بعد خانم دکتر دارو داد که خدا رو شکر حالا حالت خوب شده عزیزم

الحمد الله رب العالمین

خیلی خیلی دوستت داریم باباجون مامان جون

 


 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان بهاره مامان امیرمحمد
18 دی 92 13:51
یه سر تشریف بیاورید وب ما نظرتون مهمه ممنون
مامان بهاره مامان امیرمحمد
23 دی 92 11:13
وای خاله بهاره دورت بگرده عزیزم خدا بد نده گل پسرمون مریض شده انشاءا.. که دیگه مریض نشی خیلی خیلی سخته وقتی نی نی ها بیمار میشن مخصوصاً برای مامان و بابا خدا نکنه که نی نی مریض بشن انشاءا.. همیشه سالم و سلامت باشی
حیدر علی و بابا و مامان( بابا )
پاسخ
متشکرم از نظرتون خاله جون من حالا حالم خوب شده، دیگه نگران نباشیدخاله جونم پدر و مادرم مواظبم هستند که دیگه مریض نشم